۱۳۹۶ مهر ۲۰, پنجشنبه

جدال در بیان "امیری " و "عبیدی " : گرد آوری محمد مدنی : آپادانا مهر 1396

باز نشر از اردیبهشت 1396 در آپادانا ، یک گفتگوی ساده 


با الهام گیری از کتاب مستطاب " گلستان " ( باب هفتم )
و به مناسبت اول اردیبهشت روز بزرگداشت " سعدی " علیه الرحمه

جدال در بیان " امیری " و " عبیدی "

گفتگو ئی  در مورد کا ربرد کلمه  " امیر "

جناب اقای محمد مدنی
ضمن عرض سلام و تبریک روز پدر به حضور  جنابعالی و عطف به مکاتبات قبلی پیرامون عدم کاربرد کلمه امیر در جلوی اسامی مستدعیست مطالب را در جریده شریفه آپادانا جهت اطلاع عموم به هر نحو که صلاح میدانید اعلام بفرمایید، با تشکر       محمود ازهر
*************
داستان از آنجا شروع می شود که آقای دکتر علیرضا نعمت اللهی عکسی از نامگذاری فرزندشان " امیر مسعود نعمت اللهی " را با چند عکس قدیمی در " گروه خوش نشینان فامیل"  قرار میدهند .
آقای محمود ازهر با توجه به این عکس می نویسند :
جناب دکتر نعمت اللهی باسلام وعرض ارادت وتبریک سال نو. از ارسال عکسهای باستانی فامیلی بسیار ممنون.
نکته ایکه به نظر حقیر رسید وگوشزد آن لازم است، اینکه کلمه  امیر درجلو اسم مفرد غلط است وفصاحت ندارد.  باید بعد از امیر    کلمه جمع  بکار رود   مانند امیرالمومینن
ب.   برای وابسته شدن به ائمه اطهار بهتر است  کلمه عبد بکار رود  مثلا  امیر رضا غلط است. عبدالرضا درست است.  مفصلا در جلسه منزل اخویتان پیرامون این نکته و نکات دیگر توضیح داده شده است.  پس دیگر کلمه امیر را قبل از اسم مفرد بکار نبریم.
اینجانب محمد مدنی خواستم نظرم را در این مورد بیان کنم . لذا اینگونه نوشتم :
با تشکر از حضرت استادی  محمود ازهر  اینجانب محمد مدنی  نیز  چند کلمه  به عرض میرسانم : 
حضور همه خوش نشینان عزیز سلام عرض میکنم و سال نو را البته با دوهفته ای تاخیر خدمت همگی شادباش میگویم و برای همه آرزوی سلامتی و شادی روز افزون دارم .
اما بعد ...
با کسب اجازه از استاد و سرورارجمندم جناب محمود ازهر ، نظر خود را در مورد فرمایش ایشان در باره نام های با پیشوند    " امیر " چون شاگرد کوچکی جهت تلمذ از حضور شان  عرض می نمایم . شاید این انگیزه ای برای بیان نظر دیگران نیز بشود .
کاربرد کلمه " امیر " یا به معنای " بزرگ و سرور " و یا صورت کاملتر " میر " ( سید اولاد پیغمبر ) به عنوان پیشوندی برای فاخر نمودن نام های مرکب سابقه ای  دیرینه دارد .
نمونه های کاربرد آن را به صورت عام در اسامی نام آورانی چون " امیر اسد الله علم " و " امیر عباس هویدا " به خاطر داریم و به صورت خاص در دودمان خودمان به صورت " امیر عباس نعمت اللهی " دیده ایم .
اینکه فرموده اند که به صورت جمع درست است و برای آن " امیر المومنین " را مثال زده اند، باید توجه داشت که این یک نام نیست بلکه گویای  مقام و مرتبه معنوی و سیاسی است . لقبی است که به خلفای راشدین و عبا سی هم نسبت داده شده است .
لقبی که پیشوندش " امیر " باشد همیشه هم کلمه جمع نبوده ،  نمونه اش " میرزا تقی خان امیر کبیر " .
و اما در مورد فرمایش دیگرشان که برای تقرب به امامان از پیشوند " عبد " استفاده کنیم .
نکته اول : اینکه مورد مثال که " امیر مسعود " باشد در این مقوله نمی گنجد ، زیرا " مسعود "  تا آنجا که من میدانم لقب یا نام هیچیک از امامان شیعه نبوده است .
و نکته دیگر اینکه : این سفارش ایشان با دیدگاه توحیدی نا سازگار است . مسلمان فقط باید "عبد " ( بنده و پرستنده )  خدای یکتا باشد . " ایاک نعبد " که معنایش بر ادیبی چون حضرتش روشن است . جمله ایست که در نماز های روزانه  یک مسلمان  لا اقل 10 بار تکرار میشود .
از دید گاه یک مسلمان موحد ، کاربرد کلمه " عبد " به عنوان پیشوند نام های مرکبی که بخش دوم آن از اسامی و صفات خداوند باشد پذیرفتنی و اگر بخش دوم نام اشخاص باشد نا پسندیده است . با این معیار     " عبدالغفار "،  " عبدالکریم " و " عبدالرحیم " پذیرفتنی  و اسامی چون " عبدالحسین " و " عبدالعلی " خالی از
 ا شکال نیست .
ارادتمند    اقّل ا لطلبه  " محمد مدنی "
استاد محمود ازهر گفتگو را بدینسان ادامه داده اند :
جناب اقای مدنی با تشکر از توجه شما به چند نکته زیر اشاره میکنم وامید دارم پاسخ شما داده شود. 
جناب محمد خان عزیز. امیر عباس وامیر اسدالله نمیتواند مرجع درست باشد.   در مورد امیر مسعود  نمونه دیگر آن عبدالناصر است . دراین صورت غرض اصلی درقسمت دوم حالت صفت برای قسمت اول خواهد بود.  تعبد بمعنای عبادت تنها نیست وعلاوه بر معنی عبادت بمعنی خدمت هم بکار رفته است :
 عبادت بجز خدمت خلق نیست. درصورت لزوم جهت توضیح درخدمت شما هستم . امیر بمعنی فرمانده  وبزرگترین است ومیدانید  بزرگترین صفت عالی است وبرای جمع بکار میرود.
و من بار دیگر پاسخ داده ام :
استاد عزیزم جناب محمود ازهر،
احتراما ً ،
مورد " عبدالناصر " که مثال زده اید ، شاهدی است بر مدعای من . " ناصر " به معنای پیروزی دهنده  و یاری کننده ، صفت خداوند یکتا ست .
" امیر " به معنای فرمانده هست و دلالت بر یک مرتبه عالی میکند ولی از نظر لغوی " صفت عالی " نیست و فکر نمی کنم در هیچ لغت نامه ای " بزرگترین " معنی شده باشد .
نمونه دیگری از  ترکیب آن با لغت مفرد " امیر البحر " به معنای دریا سالار .
در مورد شعری که مثال زده اید " عبادت به جز خدمت خلق نیست " منظور شاعر تا کید در ارزش دادن به " خدمت به خلق " بوده است در مقابله با عبادت خشک و انجام مناسک صرف . و نه اینکه معنای لغوی " عبادت " را " خدمت " بداند .
از لغت نامه " عمید " :
عبد = بنده ، بنده خدا
عبادت = بندگی کردن ، پرستیدن خدا ، پرستش
تصور نمی کنم در هیچ لغت نامه ای "خدمت"  به عنوان معنای "عبادت" ذکر شده باشد . اگر اشتباه میکنم راهنمائی فرمائید.
تازه " عبد " در این معنا  هم توجیه کننده نامگذاری پیشنهادی شما نیست .
اقل الطلبه    محمد مدنی
مجدداً استاد ازهر چنین نگاشته اند :
جناب اقل الطلبه. امیر بروزن فعیل  وصفت مشبه است ومعنای  فاعلی ومفعولی را میتواند بیان کند مانند قتیل بمعنای مقتول و نصیر بمعنای ناصر. بعد از کلمه امیر باید  کلمه جمع باشد  ودر ترکیب امیرالبحر و   امیر لشکر.   یکی عربی ویکی فارسی  کلمات بعداز امیر  در این ترکیبات اسم جمع است یعنی مفرد ندارد و در ترکیب عبدالناصر ویا امیر مسعود که یکی عربی ودومی فارسی است؛   قسمت دوم در معنای خود بکار نرفته است.  امیر مسعود واقعا  در معنای حقیقی نیست یعنی نام کسی را بگذارند امیر سعادتمند شده. بسیا ر لایتچسبک است .  اینها عدم اشنایی با اصالتها است.  فقط از روی دلبخواهی ترکیب شده است.  نمونه این ترکیبات را در لغت نامه دهخدا داریم
    ان قدر پندت دهم من عاقبت ، تا  بجویی راه و رسم پند را.   
سعادتخواهت ، ازهر
و من که تصور میکنم به اندازه کافی هر دوطرف حرف هایمان را زده ایم و داوری با خوانندگان است ، می نویسم :
استاد عزیزم ، جناب محمود ازهر ،
از پند و راهنمائی عالمانه شما تشکر میکنم . گرچه حکایت هم چنان برایم باقیست . ولی کسب فیض به همین اندازه هم از محضرتان برایم افتخاریست . به امید گفتگو های بعدی .
اقل الطلبه  محمد مدنی 
 حال به مرحله ای رسیده ایم که :
انگشت تعجب جهانی    از گفت و شنید ما به دندان
القصه باید مرافعه این سخن پیش قاضی ببریم و به حکومت عدل راضی شویم . { اشاره به حکایت " جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی " باب هفتم کتاب " گلستان " }
                                                                    ارادتمند ، 
                                                                   محمد مدنی 

اظهار نظری کارشناسانه :
پیرو درخواست من از خانم طیبه مدرس زاده که دانش آموخته کارشناسی ارشد
رشته زبان و ادبیات فارسی هستند . ایشان متن زیر را جهت درج در وبلاگ
آپادانا لطف کردند .

دوم اردیبهشت 1396
از جناب ازهر با آن مرتبه علمی تعجب میکنم که چطور به این نکته توجه نفرموده اند که  ترکیبات امیرالمومنین و عبدالناصر و... همه طبق صرف ونحو عربی ترکیب شده اند و امیر مسعود و امیر عباس و... مطابق با دستور زبان فارسی .
استاد درست میفرمایند در زبان عربی بعداز کلمه امیر آنهم در حالتی که ترکیب مضاف  و مضاف الیه باشد بایستی اسم جمع بکاربرد مانند امیرالحاج ، امیرالمومنین و....ولی  در حالت صفت و موصوفی در عربی هم با اسم مفرد ترکیب میشود و در زبان فارسی  هم اگر بخواهیم همین ترکیبات را بدون الف ولام بکارببریم بایستی مضاف ومضاف الیه  را با کسره بهم متصل نمائیم مانند امیر مومنان و امیرحاج و...اما در مانحن فیه قضیه کاملا متفاوت است وکلمه امیر بصورت صفت استفاده شده نه بصورت مقام ومنصبی قراردادی واین صفت به موصوف مقدم گردیده مانند کلام زیبا که بگوئیم زیبا کلام واین پیشوند امیر هم همینگونه است درترکیباتی مانند امیر مسعود و امیر عباس و.... درمعنی لغوی آنهم بصورت صفت مقدم برموصوف مورد استفاده قرار گرفته ودر زبان فارسی فراوان است که بعضی از مقامهای قراردادی به صورت صفت مورداستفاده قرار میگیرد مانند شاه اسماعیل ، شاه طهماسب و.... 
وحکیم ابوالقاسم فردوسی در هجونامه چنین میفرماید :
ایا شاه محمود کشور گشای
زکس گر نترسی بترس از خدای
وپدر شعر فارسی یعنی رودکی سمرقندی نیز همین کلمه را در مورد امیر نصربن
 احمد سامانی به صورت صفت مورد استفاده قرار داده ومیفرماید
میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی
البته فکر نمیکنم که نیازی باشد تا به مترادف بودن کلمه شاه با امیر اشاره ای داشته باشم .
درخاتمه از اینکه بعنوان شاگردی کوچک درسی به محضراستاد تحویل دادم 
پوزش میطلبم وامیدوارم مورد قبولشان واقع بشود. 
                                                        طیبه مدرس زاده

یک نظر کار شناسی دیگر : 
لازم به ذکر است که جناب آقای علی مهدوی در فرهنگستان زبان و ادب  فارسی  شاغلند و به مناسبت امور اداری با بسیاری از اساتید آشنائی دارند . ازایشان خواهش کردم  که موضوع گفتگوی مرا با جناب  محمود ازهر با یکی یا چند استاد این نهاد مطرح کنند و نظر و داوری آنان را جویا شوند . لذا متن گفتگو های خود را به صورت کتبی به ایشان سپردم .
استاد " احمد سمیعی گیلانی "  متن را دیده اند و در حاشیه آن،  جا به جا نظر خود را قلمی فرموده اند . که عینا ً به اطلاع شما میرسانم .
آنجا که من نوشته ام : " کاربرد کلمه امیر سابقه ای دیرینه دارد" تا آنجا که گفته ام : " امیرالمومنین لقبی است که به خلفای راشدین و عباسی هم نسبت داده شده است "  در کنارش نوشته اند " این نظر درست است "
آنجا که من نوشته ام : " اسامی چون عبدالحسین و عبدالعلی خالی از اشکال نیست " . در کنارش نوشته اند : در اینجا عبد  به معنی کوچک و غلام حسین ، کوچک و غلام علی و فرمانبر او تلقی میشود .
در آنجا که استاد ازهر " عبد الناصر " را مطرح کرده بودند .  استاد سمیعی نوشته اند : ناصر از اسماء الله است .
و آنجا که استاد ازهر نوشته اند : " تعبد به معنای عبادت تنها نیست و علاوه بر معنی عبادت بمعنی خدمت هم به کار رفته است . " تایید کرده و نوشته اند : درست است .
و آنجا که من از لغت نامه عمید معنای عبد را بنده و بنده خدا نوشته ام . استاد سمیعی  نوشته اند :
عبد  به معنی بنده ( برده ) هم هست و اصطلاح شده است .  عبدا لعلی  در واقع یعنی برده ی علی ؛ به تعبیر خودمانی : غلام  علی است .
آنجا که استاد ازهر نوشته اند " امیر بر وزن فعیل و صفت مشبه است  و ... بعد از کلمه امیر باید کلمه جمع باشد . "
استاد سمیعی نظر داده اند : در اینجا دستور زبان عربی با دستور زبان فارسی خلط شده است . در زبان فارسی ( امیر مومنان  ) بدون الف لام هم می گویند . امیر( با ر مکسور ) با امیر  ( با  ر  مسکون ) هم معنی نیست . امیر ( با ر مسکون ) همان طور که آمد برای تعظیم نام بر آن افزوده میشود .
 هما نند استاد  ، دکتر   ، جناب   و  امثال آن .
و در پایان مقال استاد سمیعی گیلانی  نظر کلی خود را به این صورت قلمی کرده اند :
به نظر حقیر ،  امیر مسعود   اشکالی ندارد و استدلال آقای محمد مدنی موجه و معتبر است .
                                                          احمد سمیعی گیلانی 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر