۱۳۹۶ مهر ۱۴, جمعه

به یاد آقای حسین سجادیان و همسرشان : دکتر عبدالرضا سجادیان : آپادانا مهر 1396

باز نشر از آبان 1395 در آپادانا ، یک گفتگوی ساده 




تقدیم به پدر و مادر

پنج شنبه شب ، 29 مهرماه 1395 به همراه جمعی از خویشاوندان در تالار شهرزاد اصفهان میهمان خانواده سجادیان موسوی، خواهر و برادران ، سرکار خانم محبوبه  خانم ، آقایان دکتر علیرضا ، مهندس حمیدرضا و دکتر عبدالرضا سجادیان موسوی بودیم . مناسبت این پذیرایی بزرگداشت اولین سال درگذشت ، مرحوم پدرشان بود . روز جمعه هم بر سر مزارشان در گورت حاضر شدیم و یاد ایشان و همسرشان مرحوم خانم زهرا مهدوی را گرامی داشتیم .

در رستوران شهرزاد آقای دکتر عبدالرضا متن بسیار گویا و زیبایی را که خود نوشته بودند برای حاضرین خواندند که توصیفی از پدر ومادر گرامیشان بود . توصیفی که می تواند گویای احوال بسیاری از پدران و مادران ما نیز باشد . ازیشان تقاضا کردم که اجازه دهند این متن جهت ادای دینی به یاد پدر و مادرشان انتشار یابد .
آقای سجادیان مردی خوش سخن و خوش ذوق و فرهنگ دوست بودند . معاشرت و گفتگو با ایشان همواره برایم پر از نکات جالب  بود و خوشحالم که سال ها پیش از شور و علاقه ایشان به آموختن و اینکه باید ازیشان آموخت را ، در همین وبلاگ نوشته ام .


محمد عزیز سلام 
به درخواست شما متن رو ارسال کردم .
متن ایراداتی دارد ، ولی هیچ وقت  در فکر ادیت اون نبودم . یه جورایی دلم میخواست همون جوری که نوشته بودم نگهش دارم.
همونجوری هم  اون شب خوندم ، الان هم براتون میفرستم . 
سپاس 
به نام او که هستی از اوست

کمتراز دو سال پیش بود .  هردو انها نزد ما بودند  .
مادر - عزیزترین کلمه هستی .
شور زندگی در تمام وجودش موج میزد و تا اخرین لحظات از مبارزه با درد و ناتوانی دست نکشید و  تلاش کرد به ما نیز بیاموزد که مشکلات ، ما را از هیجان و نشاط زندگانی بازندارد .
براستی که او اسطوره مقاومت در مقابل درد و ناتوانی بود . اراده بر انجام بهترین ها .
پدر - گرمی بخش زندگانی
او که در سراسر دوران کاری ، شرافت و وجدان  ،  حاکم بر اعمالش بود و سراسر عمر هر لحظه در فکر این بود که چه گونه مشکلی از دوش انسانی بردارد . رضای خالق را در رضای خلق دید . 
با رفتن مادر شکست . باور نداشتیم اینقدر ظریف و شکننده باشد . و از ان پس بیشترین دغدغه فکری او این بود که باری بر دوش اطرافیان نگذارد .

هردو رفتند و کوله باری از خاطرات انها همراه ماست  .

شخصی میگفت :
یکی از بزرگترین دردهای جامعه ما ، اعتقاد به الگوی کامل است . تفکری که نمیپذیرد همه انسانها مجموعه ای از خوبی و بدی هستند . اینگونه است که از انسانهای اطراف الگو نمیسازیم . بلکه انسانهایی را در دور دست تاریخ می یابیم ، فقط به اسناد تاریخی  که  بدیهایشان را محو کرده و فسیلی از خوبیهایشان بر جا گذاشته استناد میکنیم  و میخواهیم اینان را الگوی کامل  قرار دهیم  .
در حالیکه خداوند همیشه برای بندگانش الگو میفرستد و هیچ کدام هم کامل نیستند چرا که انسانند . 

پس یاد می کنیم و می اموزیم

 یاد می کنیم و می اموزیم
 از مادری که برای ما الگوی مقاومت بود . در سخت ترین شرایط جسمانی بهترین لحظات دور هم بودن خانواده را به تنهایی فراهم اورد .  الگویی که درد و ناتوانی نتوانست او را به زانو دراورد .  برای او زانوی غم به بغل گرفتن بی معنی بود . جنبش بود و حرکت . انگیزه بود و تلاش . و  شور و نشاط  زندگی مدیون حضور او بود .

یاد می کنیم و می اموزیم
از پدری بزرگ . او که به حق برای مادر بزرگوارش فرزندی لایق ، برای خواهر عزیز  و برادران گرانقدرش برادری دلسوز ، برای مادر عزیزمان همسری فداکار و برای ما فرزندان پدری مهربان و برای همه انان که شناختی از او داشتند قابل تحسین بود .
رده های بالای موقعیت شغلی هیچگاه او را  الوده نکرد . وجدان و شرافت کاری سرلوحه همه زندگانیش بود . قانع بود و شاکر و اگر بیشتر میخواست  برای کمک به دیگران میخواست نه برای اسایش و رفاه بیشتر خودش .   دقیق بود و منظم
علاقه مند به تکنولوژی زمان خود بود و در حد توان کوشید با ان بیگانه نباشد .  از کودکی در گوش ما زمزمه میکرد که فرزند زمان خویشتن باش .
اندیشه های متفاوت با  تفکرات نسلهای پیشین خود را منعی برای رضای خالق نمیدانست .  اجازه نداد الگوهای ساخته شده در تفکرات نسلهای گذشته اش او را از دوست داشتن انسانها محروم کند .براستی همه را دوست داشت از هر دینی و هر آیینی  .
از بین اموزه های دینی یکی را سرلوحه خود قرار داد : مسلمان کسی است که  مردم از دست و زبانش اسوده باشند.
عمیقا معتقد به گذشت بود . به یاد نداریم کینه از کسی به دل داشته باشد .  از بدیها میگذشت و دانه محبت میکاشت .
و در یک کلام 
برداشتن قدمی برای دیگران ، 
 اوج رضایت قلبی اش

آری نیازی نیست از انسانهای معمولی که تاریخ آنان را مقدس کرد الگوهایی بسازیم و شعار دوستی آنان را سر دهیم 
خداوندا   ما را یاری کن از الگوهایی که برایمان  میفرستی  ،  درست استفاده کنیم  و به جای آداب تقدیس  ،  انسانیت را بیاموزیم .  
گوشه ای  از نیکی هایشان را در زندگی به کار بندیم و برخی از اشتباهاتشان را در زندگی تکرار نکنیم .

خداوندا  امرزش و شادی روح هر دو را  از تو خواستاریم .
مادر و پدر عزیز دوستتان داریم .


                                                عبدالرضا سجادیان موسوی 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر