بازنشر از اسفند 1395 در آپادانا ، یک گفتگوی ساده
نخستین بار در شهریور 1387 در " وبلاگ فرزندان میر عماد " به مدیریت آقای هادی سجادیان منتشر شد .
نخستین بار در شهریور 1387 در " وبلاگ فرزندان میر عماد " به مدیریت آقای هادی سجادیان منتشر شد .
![]() |
مرحوم دکتر ناصر مدنی |
ماگنولیا :
توضیح و معرفی :
نوشته
ای که در زیر می خوانید ، از برادرم دکتر نا صر مدنی است . وی که دارای
درجه دکترای فیزیک از دانشگاه سوتمپتون انگلستان در رشته فیزیک لیزر بود .
پس از سالها تدریس در دانشگاه و کالج و کار روی پروژه های تحقیقاتی ، شور و
آرمان زندگی خود را در خدمت به نیاز های اجتماعی نوع انسان یافت و به کار
در سازمان مددکاری اجتماعی محل زندگی خود که کشور انگلستان بود ، پرداخت .
پس
از باز نشستگی ، به صورت داوطلبانه و پاره وقت در سازمان ها و نهاد های
مرتبط به نگهداری گیاهان و درختان و جنگل ها به کار پرداخت و در این مورد
نیزکه بیشتر جنبه سرگرمی داشت، دارای نگاهی دقیق و علمی بود .
در
سفری که به تهران آمده بود و با یکدیگربه همین پارک نزدیک خانه مان
میرفتیم به درختان دقیق نگاه میکرد . گاه نمونه ای از برگ هایشان را برای
بررسی بیشتر همراه خود به خانه میاورد .
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
چه زود و بناگاه او را از دست دادیم . 15 اسفند 1392 در سن 70 سالگی به رحمت خدا رفت .
این مقاله را برادرم برای " وبلاگ فرزندان میرعماد" نوشت و نخستین بار در تاریخ 13 شهریور 1387 در این وبلاگ منتشر شد .
این مقاله علاوه بر یک بررسی جامع در مورد گیاه ( ماگنولیا )، شامل ذکر خیری از چند تن از اقوام نیز هست .
نکته
دیگر اینکه من این مطلب را پس از گذشت بیش از 8 سال که از نشر آن میگذرد و
با اینکه مدت هاست نوشته تازه ای در " وبلاگ فرزندان میر عماد " ظاهر نمی
شود ، یافتم و اکنون با سپاس از هادی سجادیان ، در معرض دید شما قرار
میدهم. امری که گمان نمیکنم در مورد سایر شبکه ها و رسانه های اجتماعی
مجازی متداول امکان پذیر باشد . محمد مدنی
ماگنولیا
دائیجان
دکتر ابراهیم نعمت اللهی در باغچه منزلشان در بهارستان درختها و گلهای
خیلی جالبی داشتند که در جاهای دیگر نمی دیدیم. از جمله دو درخت کهنسال و
بلند و تنومند که برگهایشان همشه سبز و واکسی و براق بود. در تابستان این
دو پر از گلهای درشت و سفید و با عطر می شدند. وقتی این گلها بازمیشدند در
وسطشان نافه ای سبز رنگ بود که پایه اش بتدریج قرمز می شد و این گل زیبایی
خاص به فضا می داد. عطر آن بقدری قوی بود که اغلب بوی آن در کوچه هم می آمد
و بو کردنش از نزدیک برای شامه خوشایند نبود. ما یاد گرفتیم که اسم این
درخت ماگنولیاست.
مثل
خیلی از تجربه های دیگر، از این درخت هم فقط یادی باقی مانده بود. این چند
ساله هم در انگلستان و محدودی از جاهای دیگر اروپا با درختهای ماگنولیای
بسیاری برخورد کردم ولی هیچکدام خصوصیات درختهای منزل دائیجان را نداشتند.
در
سفر اخیر فرصتی برای رفتن به بهارستان پیدا نشد ولی روزی که به دیدن جناب
سرهنگ میرعمادی و مریم خانم رفتیم در باغچه شان درختی جلب نظر کرد. خانم
مریم خانم هم لطف کرده و چند برگی از آن را مرحمت کردند که آنها را برای
شناخت به رئیس باغ درختان (Westonbirt Arboretum) اداره جنگلبانی ارائه
کردم. تشخیص ایشان این است که درخت مورد نظر واریته ای از “Magnolia
grandiflora” است.
ماگنولیاها
را به افتخار Pierree Magnol گیاه شناس قرن هفدهم میلادی و رئیس باغ
گیاهان مونت پلیر نام نهاده اند. این تیره شامل 245 گونه مختلف درخت و
درختچه می شوند که 35 تا از آنان از نوع ماگنولیای مورد نظر ما هستند.
بیشتر آنها از دامنه های هیمالیا تا چین و آسیای جنوب شرقی هستند ولی تعداد
قابل ملاحظه ای هم از قاره جدید از آمریکای شمالی تا ونزوئلا سرچشمه می
گیرند. “Magnolia grandiflora” از دسته اخیر است ولی معلوم نیست که در چه
سالی به ایران آمده است. این درخت را اولین بار در سال 1734 میلادی به
انگلستان آوردند و احتمال زیاد هست که از آنجا به سایر اروپا و ایران رسیده
باشد. (کارلوس لینه گیاه شناس سوئدی آن را در سال 1737 “Magnolia
grandiflora” نام نهاد.)
به
استناد مرحوم دکتر حبیب الله ثابتی گیاه شناس متخصص ایرانی (که کتاب ایشان
به لطف و راهنمایی دکتر عباس المدرس به دست رسید) سالهای دراز است که این
درخت در بسیاری از باغهای سواحل بحر خزر کاشته شده است و ممکن است از آنجا
به بهارستان رسیده باشد. اگر چه دکتر ثابتی هم آن را درختی وارده نگاشته
اند ولی مقایسه نمونه بهارستان با درختان انگلستان نشان می دهد که آن با آب
و هوای ایران سازگاری بیشتری دارد. ممکن هم هست که در عرض سالهایی که در
ایران رشد کرده است بومی شده و خصوصیاتی متفاوت با نهالهای پیشینگان خود
یافته باشد. اما تعیین قطعی گونه و واریته آن احتیاج به مطالعه ای بیشتر و
مراجعه به متخصصین این زمینه دارد.
ناصر مدنی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر