مقدمه : پیش از آنکه جنگ داخلی خانمان سوزسوریه در سال 2011 میلادی = 1390 خورشیدی شروع گردد و ظرف چند سال این کشور به ویرانه ای تبدیل شود . سوریه کشوری بود که در سایه روابط حسنه حاکمان دو کشور پذیرای گروه های گردشگری زیادی از کشورمان بود و در این زمره بسیاری از خویشاوندانمان به این زیارت و سیاحت رفتند .
در اینجا خواننده نوشته های بانوی گرامی خانم زهرا مدنی هستیم که به سادگی و روانی مشاهدات خود را از سفری که به این دیار داشته اند ، نگاشته اند
**************
سفر سوریه
شنبه 25 تیرماه 1384
ساعت 2 بعد از ظهر وارد فرودگاه اصفهان شدیم .هوا بسیار بسیار گرم بود . تا ساعت 5 / 6 که تازه وارد سالن انتظار شدیم و پرواز ما شروع شد . 3 ساعت در هواپیما بودیم و ساعت 5 / 9 شب ( به وقت ایران ) وارد فرودگاه دمشق پایتخت سوریه شدیم .
آقای شهاب از طرف گروه نسیم فرهنگیان به استقبال ما آمده بود . بعد از انجام تشریفات و امور گمرکی سوار بر اتوبوس های مخصوص شدیم و به طرف هتل روضه که نزدیک حرم مطهر حضرت زینب است حرکت کردیم . در مسیر راه متوجه خیابان های تاریک و خرابه های زیاد و رویهم رفته شهر را بسیار کثیف و بد منظر میدیدم . ولی به هتل روضه که رسیدیم خوشبختانه هتل تازه سازی بود . با یک محوطه درختکاری و باغ بزرگ .
میدان مرجه در مرکز دمشق .
اکثر هتل
های دمشق در اطراف این میدان قرار دارند .
آنجا اتاق ها مشخص شد و من و زری خانم مدرس زاده و خانمی بنام ناظمی در یک اتاق اقامت کردیم . هتل تمیز و مرتب بود . و سر ساعت 9 ( به وقت سوریه ) ما را به سالن هتل بردند برای شام و سپس استراحت .
ساعت 3 بعد از نیمه شب همه را بیدار کردند برای بردن حرم و زیارت حضرت زینب علیه السلام . وارد محوطه رواق که شدیم خیلی شبیه به رواق های حضرت علی در نجف بود . خود حرم هم بسیار بزرگ و با معماری بسیار زیبا و قشنگ و متفاوت با ساخت حرم های دیگر . بسیار زیبا ساخته شده بود . زیارت کردیم .
زینبیه دمشق
ساعت 8 به هتل آمدیم . صبحانه خوردیم و ساعت 9 ما را به مسجد اموی بردند . در مسیر راه به کوچه های بسیار قدیمی و باریک ولی همه ساختمان با سنگ که خیلی جالب بود و راهنمای ما میگفت دولت سوریه قدمت جاهای تاریخی را به صورت اولیه حفظ میکند و حتی خیلی هم علاقه مند است که این آثار دست نخورده باقی بماند .
از بازار شام ما را وارد مسجد اموی کردند .
بازار شام
محوطه بیرونی مسجد اموی
بیرون مسجد محوطه بسیار بزرگ و سنگی . یعنی همه دیوار ها و زمین از سنگ فرش شده بود . این میدان در زمان های قدیم به عنوان اطلاع رسانی به مردم استفاده میشد و موقعیکه میخواسته اند خبر مهمی را به مردم بگویند با نواختن طبل و شیپور مردم را آگاه میکرده اند .
وارد مسجد شدیم . آقای شهاب توضیح داد . قدیمی ترین مسجد دمشق ، مسجد اموی و 4 هزار سال پیش مصری ها مرکز حکومتشان بوده و بعدا ٌ عیسویان از این مسجد استفاده میکرده اند و در طول جنگ های متعدد به دست مسلمانان و مسیحیان اداره میشده تا زمان معاویه که پشت مسجد کاخ سبز را برای خودش میسازد و از کاخ به مسجد درب باز میکند و رفت و آمد خلیفه از این درب به کاخ بود . وسط مسجد جایگاه دار الاماره معاویه بود و جایگاه اسرای کربلا در وسط همین مسجد است . منبر سنگی زیبائی هم در وسط مسجد قرار دارد که حضرت زین العابدین آن خطبه معروف را بر روی همین منبر میخوانند و درست روبروی منبر جایگاه یزید بن معاویه است .
منبر و فضای داخلی مسجد اموی
قدری پائین تر از جایگاه سنگاب کوچکی وجود دارد که میگویند سر مطهر امام حسین را پس از واقعه عاشورا و آوردن به شام در آنجا گذاشته اند
و سنگی سفید رنگ با دو مناره کوتاه جایگاه غسل تعمید حضرت مسیح بوده . 2 سنگ متوسط هم جای عبادت حضرت خضر پیامبر و حضرت هود پیامبر و مقام حضرت یحیی که به صورت مقبره درست شده .
مقام راس الحسین جایگاه 16 سر مطهر بود و روبروی آن دروازه شام است که این سرها را روبروی این دروازه آویزان کرده بوده اند .
وسط مسجد دو گلدسته است که درزمان شادیها و پیروزیها آنها را با پارچه های رنگی تزئین میکرده اند .
دیوارهای مسجد همه سنگ و با نقاشی های سبز رنگ تزئین شده اند و آنقدر دیوار ها بلند است که باعث
حیرت همه میشود . چون در آن زمانها چگونه این سنگ های عظیم را رویهم تا ارتفاع زیاد درست کرده اند . مناره ها همه از مرمر سفید و بسیار بلند . کف مسجد هم با سنگ مرمر پوشش داده شده است .
نمای دیگری از داخل مسجد اموی
امروز 2 شنبه است و مارا میبرند به زیارت " حجر بن عدی ا لکندی " که از اصحاب خاص رسول الله و حضرت علی بوده و به دست معاویه { در سال 51 هجری } کشته میشود { قبر او و یارانش که همه به فرمان معاویه کشته شدند در منطقه ای موسوم به " عذرا " در 12 کیلومتری دمشق است } .
در مسیر راه به کلیساهای زیاد برخوردیم از جمله کلیسای حضرت مریم و راهب جرجیس و قبرستان مسیحیان که از قدیمی ترین کلیساها و قبرستان ها ی سوریه بود . یک کلیسای بسیار زیبا و قدیمی هم بنام فلوس در راه بود و درمسیر راهمان شرکت های خود رو سازی بنز ، هیوندای ، مزدا ، تویوتا و سمند و پراید یکی از دیگری زیبا تر مشاهده میشد .
امروز سه شنبه رفتیم به دیدن سرباز گمنام و بازار مشترک که 15 کیلومتری هتل بود . سرباز گمنام سمبل جنگ های سوریه است که در یک تالار بسیار بزرگ با نقاشی و صحنه سازی خیلی زیبا به نما یش در آورده بودند و یک موزه نسبتا ٌ کوچک هم از ادوات جنگی زمان ها ی قدیم .
اطراف این سرباز گمنام تماما ٌ درخت کاری و کل کاری و چمن و آب و در فاصله های بسیار زیاد خانه های حافظ اسد و پسرش بشار اسد مشاهده میشد . این منطقه از سوریه با جا های دیگرش خیلی متفاوت بود . چون همه جا تمیز و زیبا برعکس محل های دیگر .
ساعت 2/5 بعد از ظهر به هتل برگشتیم . استراحت و ناهار . ساعت 5 بعد از ظهر ما را به بازار صالحیه بردند . خیابان های قشنگی بود . ولی بسیار خرید کردن مشکل . چون قیمت ها خیلی گران بود . تا ساعت 8/5 که برگشتیم به هتل .
روز چهار شنبه ما را به باب الصغیر بردند و صبح حرکت کردیم در مسیر حرکت به کوه جبل لبنان و کوه های جبل الطارق و مسیر هائیکه به اسرائیل میخورد را تماشا کردیم و پس از پیمودن راه زیاد به باب الصغیر رسیدیم . قبرستان بسیار بسیار قدیمی و شهر کوچک با بافت مخصوص خودش . در ا ین قبرستان مقبره حضرت سکینه خاتون دختر امام حسین ، بلال حبشی ، پسر امام زین العابدین بنام عبدالله ، پسر جعفر طیّا ر شوهر حضرت زینب بنام عبدالله ، مقبره ام کلثوم دختر حضرت علی علیه السلام و در این قبرستان جایگاه مطهر سر های ابوالفضل – قاسم بن الحسن – علی اکبر حسین – جعفر طیار – مسلم بن عقیل – حبیب ابن مظاهر – و هانی بن عروه و حربن ریاحی میباشد . میگویند حضرت زین العابدین در اینجا چاه آبی میکنند که هنوز هم هست و یک سنگاب سنگی که سرها را غسل میدهند و در این مکان دفن مینمایند که اینک زیارتگاه همه مسلمین جهان است .
باب الصغیر
در این مدت مسافرت همه روز ما به زیارت حضرت زینب و حضرت رقیه خاتون میرفتیم و امروز که روز جمعه است ما را به زیارت حضرت هابیل پسر حضرت آدم میبرند . این مسیر تا دمشق 60 کیلو متر است . از شهر که دور شدیم درست مثل جاده چالوس خودمان پیچ پیچ با درختان کاکتوس و میوه های مخصوص که شبیه به کیوی بود ولی خاردار و سوری ها از آن به عنوان دارو استفاده میکردند . این درختان کاکتوس کیلومتر ها ادامه داشت . گردنه های زیادی را رد کردیم تا به قله ای رسیدیم که قبر هابیل بود . این قبر به درازای 7 متر ولی بسیار باریک و خود مقبره هم ساخت عجیبی داشت که میگفتند اسکندر مقدونی این برج و بارو را ساخته .
از آنجا مارا به چشمه " تقین ؟ " بردند درست شبیه به شمال خودمان بسیار سرسبز با خانه های ویلائی ولی در این " بقین ؟ " طایفه زیدانیها هستند . که همه هفت امامی و با مراسم عجیب و غریب خودشان . غریبه ها را هم اصلا ٌ نمی پذیرفتند . از چشمه " نعین ؟ " آب خوردیم . جای قشنگی بود با رستوران های مجلل و بسیار زیبا . ساعت 2 بعد از ظهر به هتل برگشتیم و بعد از ظهر به بازار حمیده رفتیم .
منطقه مشقیتا در سوریه جزو استان " لاذقیه " .
درویکیپدیا خواندم که اهالی اینجا از " علویان " سوریه هستند .
آیا زایرین ایرانی را به اینجا آورده بوده اند ؟
امروز شنبه ساعت 5 / 11 به ما ناهار دادند . ساعت 1 از حرم حضرت زینب خداحافظی کردیم و به طرف فرودگاه حرکت کردیم . ساعت 5 / 6 سوار هواپیما شدیم و ساعت 5 / 9 فرودگاه اصفهان بودیم .
امیدواریم همه آرزومندان به این سفرهائیکه هم زیارت است هم سیاحت بروند و لذت ببرند . از خداوند مهربان تقاضا مندم زیارت ما را هم قبول درگاه با عظمتش بگرداند .
آمین
زهرا مدنی