نامه های از پاریس
به پاقلعه ( بخش ششم )
زمستان 1308
نامه 32
● خدمت مادر
16 شعبان
المعظم
1348
( 27 دي 1308 )
تصدقت گردم
همواره از آستان حضرت شاه اولياء خواستارم كه مزاج مبارك در كمال صحت و عين
عافيت بوده باشد .
بعد ها از حالات من هم خواسته باشيد بحمدالله سلامت و به
دعا گوئي ذات مقدس حضرت خداوند گاري ارواحنا فدا مشغول .
در دو هفته ي قبل هم عريضه اي فرستادم كه حضورشان ارسال
داريد لابد تا حال فرستاده ايد . وضعيات من هم خوب و همان طوريكه عرضه داشته بودم
فعلا مطابق 80 تومان در ماه كه به پول فرانسه 1650 فرانك ميشود ، مي پردازند . 50
تومان آن تقريبا ً به مصرف اطاق و شام و ناهار ميرسد و قريب 30 تومان هم براي
مخارج مدرسه و لباس و كتاب و غيره . آنقدر ها مطابق مخارج اينجا وسعت ندارد ، ولي
تنگ هم نيست .
از آقاي ميرزا دائي و همراهانشان هم خبر ندارم كه مراجعت
فرموده اند يا هنوز در عتبات هستند .
عطيه خانم و آغا
سكينه و آقا محسن را سلام مي رسانم و عذر كاغذ عليحده مي خواهم . بتول خانم و
منصوره جا ن را ديده بوسي مي كنم .
خدمت مكرمه معظمه عمو خاطوني عرض سلام مي رسانم . دختر عمو
، آقا محمد و آقا هادي و معصومه خانم و صغري خانم را سلام مي رسانم .
خدمت آقاي آقا ميرزا عبدالكريم به عرض ارادت مصدع و خدمتشان
عريضه نگار خواهم شد .
از عكس هائي كه چند روز قبل براي تذكره اقامت گرفته بودم
يكدانه فرستادم تا بعد عكس بزرگ تر گرفته ارسال دارم –
براي رضا خان ( 1 ) نوشته بودم كه آغاي والده هميشه جوياي احوالات
شما هستند . مخصوصا ٌ عرض سلام خدمت سركار رسانيده بود.
زياده بر اين تصدقت گردم
امضاء : نعمت
اللهی
نامه 33
● خدمت مادر
30 شعبان
المعظم
1308 ( ظاهراً بايد
1348 باشد .)
( 11 بهمن 1308 )
تصدقت گردم انشاء
الله تعالي مزاج مبارك در كمال صحت و آسايش بوده و خواهد بود .
از حالات من هم خواسته باشيد بحمد خدا و كرم مرتضي علي و
زير سايه حضرت خداوند گاري ارواحنا فدا و سركار عليه سلامت و به تحصيلاتم مشغول -
در يك ماه قبل هم عريضه اي حضور حضرت خداوند گاري عرضه
داشته بودم و فرستادم كه به كرمان ارسال فرمائيد . اميد وارم كه تا حال ارسال
فرموده و تا حال حضورشان رسيده باشد – كتاب ميرزا محمد خياط هم هروقت رسيد مرقوم
خواهيد فرمود –
امشب را هم كه شب اول رمضان است براي روزه ي فردا مهيا شده
و انشاء الله تا آخر ماه به همين ترتيب موفق خواهم بود.
عطيه خانم هم براي
معصومه جان رو نما خواسته بودند. چون فرستادنش خالي از اشكال نيست ، مي گذارم
انشاء الله خودم كه آمدم برايشان مياورم .( 2 )
آغا سكينه هم مدتي است كه ديگر براي من كاغذ ننوشته
اند . شايد براي همين بوده كه من مؤاخذه كنم –
آقا محسن هم هيچوقت از وضعيات مدرسه و تحصيلاتش براي من نمي
نويسد .
بتول خانم و منصوره
جا ن را صورت هاي ماهشا ن را ميبوسم .
خدمت مكرمه معظمه عمو خاطوني (3 ) عرض سلام مي رسانم . دختر عمو
دائي خاطوني (4 ) و دايزه جان ( 5 ) و دائي خاطوني (6 ) و دائي غزي (7 ) و بي بي (8 ) همه گي را سلام ميرسانم
-
خدمت آقاي آقا ميرزا عبدالكريم به عرض ارادت مصدع -
اميد وارم كه انشاء
الله برخلاف ايندفعه تعليقه جات مفصل مرقوم فرمائيد و از سلامتي و حالات خودتان
خورسندم نمائيد .
زياده تصدقت
امضاء : نعمت اللهی
نامه 34
● خدمت مادر
14 رمضان (
1348 = 25 بهمن 1308 )
تصدقت گردم همواره از درگاه احديت سلامتي وجود حضرت
عليه را خواهان بوده و هستم . من هم به
كرم مرتضي علي سلامت وخوش و به دعا گويي ذات مقدس حضرت آقا ارواحنا فدا و سركار
عليه مشغول . اوضاع هم همانطوريكه بوده هست . هنوز از حضرت خداوندگاري تعليقيه
نرسيده ، نميدانم هنوز كرمان تشريف دارند يا مراجعت فرموده اند – ( 9 )
در اينجا ، پس از اين همه مدت كه اززمستان
ميگذرد چند روز است هوا قدري سرد شده ولي باز هم آن اندازه ها سرد نشده كه اسباب زحمت باشد يا بتوان گفت
زمستان است . روز ها هم كوتاه ، بنا بر اين هنوز ماه رمضان آن قدر ها نمودي نكرده
. انشاء الله تا آخر هم به همين طور خواهد گذشت –
از حضرت آقاي ميرزا دائي و همراهان هم اطلاعي
ندارم نميدانم هنوز عتبات مشرف هستند يا مراجعت فرموده اند ؟ (10)
خدمت حضرت مستطاب آقاي آقا ميرزا عبدالكريم به عرض
بندگي مصدع هستم .
خدمت محترمه مفخمه عمو خاطوني عرض سلام ميرسانم
، دختر عمو دائي خاطوني ، دايزه جان و دائي خاطوني ، دائي غزي و بي بي همه گي را
سلام ميرسانم .
بتول خانم و منصوره جان را ديده بوسي مي كنم .
زياده تصدقت
امضا ء : نعمت اللهي
نامه 35
● خدمت مادر
27 رمضان
1348
( 8 اسفند 1308 )
حضور مبارك حضرت عليه عاليه حضرت آغاي والده مشرف گردد
تصدقت گردم انشاء
الله تعالي ، در زير سايه ي حضرت شاه اولياء مزاج مبارك در كمال صحت و آسايش بوده
و خواهد بود – مدتي است كه ابدا ٌ از حضرت عليه تعليقه اي نرسيده و از حضرت آقا هم
اطلاعي ندارم . نميدانم علت آن چيست ؟ با اينكه من با اين همه مشغله اي كه دارم ،
از 15 روز نمي گذارم تجاوز كند و مرتبا ٌ هر 15 روز يكبار عريضه نگار ميشوم –
از حالات من هم خواسته باشيد به كرم مرتضي علي و در زير
سايه حضرت آقا ارواحنا فدا و سركار عليه
عاليه در نهايت سلامتي و تا به حال هم به حمدالله موفق شده و روزه ها را
گرفته ام . دو روز ديگر را به اتمام خواهم رسانيد –
چنانچه مرقوم فرموده بوديد ، عكس هم گرفته ام ولي هنوز در
نيامده ، براي دفعه ي آتيه ارسال خواهم داشت .
تقاضائي كه از حضور حضرت عليه دارم اين است كه براي اين كه
خيال من جمع بوده و مشغول كار خود باشم ، در ارسال تعليقه جات
كوتاهي نفرمائيد و از مژده سلامتي حضرت آقا ارواحنا فدا و حضرت عليه و سايرين
مفتخرم فرمائيد-
عطيه خانم وآغا سكينه و آقا محسن را سلام ميرسانم - بتول خانم و منصوره جا ن را ديده بوسي مي نمايم
.
خدمت مكرمه معظمه عمو خاطوني عرض سلام مي رسانم . دايزه جان
و دختر عمو و دائي خاطوني و عمو خاطوني را
سلام ميرسانم –
خدمت حضرت آقاي عمو جان عرض سلام ميرسانم - خدمت آقاي آقا
ميرزا عبدالكريم عرض
ارا دت ميرسانم.
زياده تصدقت گردم
امضاء : نعمت اللهی
نامه 36
● خدمت مادر
23 اسفند
1308
تصدقت گردم انشاء
الله تعالي مزاج مبارك در كمال صحت و استقامت بوده و خواهد بود .
از حالات من هم خواسته باشيد به حمدالله و به همت مرتضي علي
سلامت و به دعا گوئي ذات مقدس حضرت آقا ارواحنا فدا و حضرت عليه مشغول –
تعليقه ي مبارك كه دستخط حضرت خداوند گاري هم در جوف آن بود
و دو هفته قبل رسيده ، باعث سر افرازيم گرديد . آقا محسن هم خيلي شكايت از سرما
كرده بود . انشاء الله تا حال بر طرف شده و به موسم بهار و گل رسيده اند – دستمال
مرحمتي هم در جوف پاكت گذارده بوديد ، رسيد . بسيار شيك و عالي است –
اگر چه تا رسيدن اين عريضه ، عيد نوروز گذشته است ، ولي چون
تا يكماه بعد از عيد را هم باز ميشود جزو عيد محسوب داشت ، لذا تبريكات قلبي خود
را حضور مبارك تقديم ميدارم .
انشاء الله تا حال راه ها باز شده و عريضه ي من هم خدمت
حضرت آقا رسيده منتظر جواب آن هستم .
5 قطعه عكس هم ارسال داشتم كه به عطيه خانم وآغا سكينه ، آقا محسن هر كدام يك عدد مرحمت فرموده ،
يكي هم مخصوص بتول خانم فرستادم –
اهالي اينطرف و آنطرف همه گي را سلام ميرسانم –
چون موقع رفتن مدرسه است ، بيش از اين مزاحم نشده مرخص
ميشوم .
تصدقت
امضاء : نعمت اللهی
توضیحات :
1 - ستوان رضا مستوفی صدری که در آن هنگام در دانشکده نظامی سن سیر فرانسه مشغول تحصیل بودند.
2 - شاید اشاره به ازدواج مرحوم معصومه خانم با مرحوم آقای میر زین العابدین و رسمی است که دکتر نعمت اللهی به عنوان خویشاوند عروس می بایستی به جا میاوردند.
3 - عمو خاطونی : نرگس آغا همسر آقا میر عبدالحسین عموی در گذشته دکتر نعمت اللهی .
4 - دختر عمو دای خاطونی: مرحوم صفیه بیگم که هم دختر عمو و هم زن دائی دکتر بوده اند .
5 - دایزه جان ، خاله مادر دکتر
6 - دائی خاطونی ، احتمالا منظور همسر حضرت آقای میرزا عباس می باشند .
7 - دائی غزی : فرد مورد نظر تشخیص داده نشد
8 - بی بی : بی بی مریم مادر آقا مرتضی نعمت اللهی
9 - در مورد سفر آقای حاج میرزا علی اکبر ( موافق علیشاه ) پدر دکتر نعمت اللهی به کرمان در مقدمه دیوان موافق نوشته شده است : " آقای میرزا علیرضا حکیم باشی ملقب به مظفر علی شیخ و راهنمای کرمان بدرود جهان را گفت . امور فقرای آن مرز و بوم مختل و معطل ماند . تا آنکه بنا به دعوت اعیان فقرای آن دیار در سال هزار و سیصد و چهل و هشت آن مرحوم از طریق شیراز با لقب شیخ المشایخ برای جوشش و جنبش فقراء کرمان مسافرت بدان سامان نموده و ...چند روز و ماهی در کرمان متوقف و با هر سختی که بود ساخته و به تربیت آنها پرداخت . "
10 - اشاره به سفر آقای میرزا عباس و همراهان به عتبات عالیات دارد . حضرت آقای ذوالریاستین در مقدمه دیوان موافق مینگارند : " خدمات این راد مرد بزرگ در راه فقر و این سلسله بیش از سابقین بود. آوازه فقر در زمان آن مرحوم در تمام ایران بلکه در عراق بلند و سفری به عتبات عرش درجات مشرف شده . قریب شش هزار تومان مخارج آن سفر نمود .علماء ظاهر همه از جناب ایشان احترام منظور میداشتند . "
توضیحات :
1 - ستوان رضا مستوفی صدری که در آن هنگام در دانشکده نظامی سن سیر فرانسه مشغول تحصیل بودند.
2 - شاید اشاره به ازدواج مرحوم معصومه خانم با مرحوم آقای میر زین العابدین و رسمی است که دکتر نعمت اللهی به عنوان خویشاوند عروس می بایستی به جا میاوردند.
3 - عمو خاطونی : نرگس آغا همسر آقا میر عبدالحسین عموی در گذشته دکتر نعمت اللهی .
4 - دختر عمو دای خاطونی: مرحوم صفیه بیگم که هم دختر عمو و هم زن دائی دکتر بوده اند .
5 - دایزه جان ، خاله مادر دکتر
6 - دائی خاطونی ، احتمالا منظور همسر حضرت آقای میرزا عباس می باشند .
7 - دائی غزی : فرد مورد نظر تشخیص داده نشد
8 - بی بی : بی بی مریم مادر آقا مرتضی نعمت اللهی
9 - در مورد سفر آقای حاج میرزا علی اکبر ( موافق علیشاه ) پدر دکتر نعمت اللهی به کرمان در مقدمه دیوان موافق نوشته شده است : " آقای میرزا علیرضا حکیم باشی ملقب به مظفر علی شیخ و راهنمای کرمان بدرود جهان را گفت . امور فقرای آن مرز و بوم مختل و معطل ماند . تا آنکه بنا به دعوت اعیان فقرای آن دیار در سال هزار و سیصد و چهل و هشت آن مرحوم از طریق شیراز با لقب شیخ المشایخ برای جوشش و جنبش فقراء کرمان مسافرت بدان سامان نموده و ...چند روز و ماهی در کرمان متوقف و با هر سختی که بود ساخته و به تربیت آنها پرداخت . "
10 - اشاره به سفر آقای میرزا عباس و همراهان به عتبات عالیات دارد . حضرت آقای ذوالریاستین در مقدمه دیوان موافق مینگارند : " خدمات این راد مرد بزرگ در راه فقر و این سلسله بیش از سابقین بود. آوازه فقر در زمان آن مرحوم در تمام ایران بلکه در عراق بلند و سفری به عتبات عرش درجات مشرف شده . قریب شش هزار تومان مخارج آن سفر نمود .علماء ظاهر همه از جناب ایشان احترام منظور میداشتند . "