نامه های از پاریس به پاقلعه ( بخش هشتم )
تابستان 1309
• نامه 45 -
خطاب به یک شخصیت بسیار محترم (آقای ذوالریاستین)
25 محرم الحرام
1349
( اول تير 1309 )
تصدق آستان مباركت گردم دستخط مبارك كه مبشر سلامتي آن ذات مقدس بود شرف وصول ارزاني يافت و اسباب خورسندي و شكر گذاري اين چاكر را فراهم نمود –
اما راجع به محل تحصيل سال آتيه به كلي بلا تكليف مانده ام ، به اين معني كه در چندين ماه قبل كه سه عدد استخاره نامه توسط آقا ميرزا محمد حسن حضور مبارك ارسال داشتم ، براي همين منظور بود و براي مونپليه يعني همين محلي كه هستم آيه ذيل آمده بود :
‹ و يقولون متي هذالوعد ان كنتم صادقين قل عسي ان يكون ردف لكم بعض الذي تستعجلون ›
و در ذيل آن مرقوم فرموده بوديد كه ميانه و تركش اولي است .
براي محل ديگر يعني ليون آيه ذيل را مرقوم فرموده بوديد :
‹ ليين لهم الذي يختلفون فيه و يعلم الذين كفروا انهم كانو كاذبين ›
كه در ذيل آن مرقوم فرموده بوديد : بد است .
براي پاريس آيه ذيل ‹ ما يمسكهن الا الله ان في ذلك لايا ت لقوم يؤمنون ›
كه مرقوم فرموده بوديد خوب است .
يكي از رفقا ي چاكر كه تا اندازه اي محرم به اينگونه اسرار است و عقايد مذهبي آنهم خوب است ، چاكر را وادار كرد كه پاريس را مجددا ً استخاره نمايم . به اين عنوان كه شايد در موقع نيت تمام جهات و حيثيات را منظور نياورده باشم . اين بود كه مجددا ً پاريس را با دو محل ديگر استخاره نامه نوشته حضور مبارك ارسال نمودم و هرسه بسيار بد آمد ه . در موضوع پاريس تناقض دو استخاره را نمي فهمم و در هر صورت بلا تكليف مانده ام . اين است كه مجددا ً مجبورم حضور مبارك جسارت ورزم . در هر صورت ما بين اين دو محل يعني پاريس و اسطرازبورك يا بنا به استخاره يا به امر خود مبارك عا لي تكليفي براي سال آتيه ي چاكر تعيين فرمائيد. اين عريضه را هم با پست هوائي ارسال حضور مبارك مي نمايم و جواب آنرا هم تقاضا ميكنم امر فرمائيد به اداره ي پست هوائي بدهند كه هرچه زودتر بدست چاكر برسد .
راجع به آمدن به ايران هم كه امر فرموده بوديد با آئروپلان بيايم ، مايل بودم. حضرت خداوند گاري هم مرقوم فرموده بودند ، ولي اولا ً دولت اجازه نمي دهد و ثانياً در حدود 400 تومان مخارج آمدن و برگشتن دارد كه اسباب زحمت است .
اما مزاجا ً هم هميشه همانطورخوب و روز بروز بهترودر هفته قبل هم دوره ي تحصيل امسا ل به كرم مرتضي علي و توجهات با طني مبارك عالي بخوبي تمام كردم و در امتحان چاكر هم طوري شد كه خيلي اسباب آبرومندي براي ايرانيها فراهم آمد .
حضور حضرت عليه عاليه عرض سلام مي رسانم . كسالتشانرا هم به عقيده ي چاكر اگر به دستور طبيبه ي طهران رفتار فرموده بودند ، خوب شده بود –
خدمت جميع آقايان و اخوان به عرض سلام و بنده گي مصدع هستم .
زياده تصدق حضور مباركت گردم
امضاء : نعمت اللهي
آدرس چاكر همان آدرس سفارت كه مجددا ً در ذيل عرضه ميدارم .
M. Nematollahi
Par office scolaire de legation imperial de Perse
5 rue Fartuny Paris (17 )
France
نوشته هاي زير نيز گويا در تدارک تهيه جواب براي نامه در كنار صفحه
توسط گیرنده نامه بالا
ياد داشت شده است :
استخاره پاريس آيه اينست :
و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ا ئمه و نجعلهم الوارثين
استخاره سوره نمل :
اوزعني ان اشكر نعمتك التي انعمت علي و علي والدي و ان اعمل صالحا ترضيه و
ادخلني برحمتك في عبادك الصالحين
مرحوم حاج عبدالحسین ذوالریاستین قطب دراویش نعمت اللهی
( متوفی 1332 شمسی )
• نامه 46
حضور پدر
7 تير
1309
خداوند گارا
تصدق حضور مباركت گردم . همواره از در گاه حضرت احديت و آستان شاه ولايت سلامتي ذات مقدس عالي را خواستار بوده و هستم .
بعد ها امروز دو روز است كه از مونپليه خارج شده و به شهر ليون آمده ام .
آقاي نا ئب رضا خان هم پريروز اينجا بودند و رفتند به گرنبل . منهم به اتفاق آقاي دكتر ابراهيم خان رياحي و يكنفر ديگر دو روز ديگر به ايشان ملحق خواهيم شد – فعلا ً اين دو روز را مي خواهيم ليون را خوب ديده و بعد خارج شويم –
آقاي دكتر ابراهيم خان بعرض ارادت و آستانه بوسي حضور مبارك عالي مفتخر -
در هفته ي قبل هم تعليقه ي حضرت آغاي والده و تعليقه اي از حضرت آقاي ميرزا دائي كه جوف آن بود زيارت كردم –
فعلا ً فرصت اينكه عريضه ي جداگانه بنويسم ندارم –
آقاي ميرزا دائي ( آقا میرزا عباس ) در تعليقه شان حبّ مقوّي خواسته بودند ، انشا ء الله از گرنبُل تهيه كرده مي فرستم .
جناب جلا لت مآ ب اجل عالي آقاي آقا محسن هم دستور القاب داده بودند ، انشا ء الله در عرايض بعد با القاب برايشان كاغذ مي نويسم –
آغا سكينه هم كاغذ عليحده خواسته بودند ، آنهم انشا ء الله بعد .
عطيه خانم را سلام ميرسانم . بتول خانم و منصوره جان را ديده بوسي ميكنم .
اهالي اينطرف و آنطرف همه گي را سلام مي رسانم .
خدمت مكرمه محترمه دايزه جان سلام رسانيده از مرحمتشان خيلي خيلي متشكرم . جميع اخوان را فردا ً فرد سلام ميرسانم .زياده تصدق حضور مباركت گردم امضاء : نعمت اللهي
• نامه 47
حضور پدر
25 تير
1309
خداوند گارا تصدق حضور مباركت گردم اميدوارم كه همواره ذات مقدس عالي در كمال صحّت و آسايش بوده باشد .
از حالات چاكر هم خواسته باشيد به حمدالله در زير سايه حضرت شاه اولياء و نوجهات باطني آن ذات مقدس مزا جا ً در كمال صحّت بوده و به دعا گوئي وجود مبارك عالي مشغول ميباشم . فقط روحا ً خيلي كسلم .
باري قريب 10 روز است كه در شهر گرنبل ميباشم . شهر بسيار قشنگ پاكيزه ايست . در اطراف آن گردش گاه هاي بسيار عالي دارد . آب و هواي آن كوهستاني و بسيار خوب است . فردا هم دكتر ابراهيم خان رياحي از ليون به گرنبُل آمده تعطيلات را با هم هستيم .
خیابانی در شهر گرنوبل
در اين چند روز اخيري كه در مونپليه بودم تعليقه اي از حضرت آغاي والده با دو مكتوب از آقا محسن و آغا سكينه و عطيه خانم رسيد . تعليقه اي هم حضرت آقاي ميرزا دائي مرقوم فرموده بودند ، ولي از حضرت مستطاب هيچ دستخطي نبود و از آنوقت تاكنون هم كه متجاوز از 20 روز ميشود ، هيچ كاغذي از اصفهان به من نرسيده .
همانطوريكه قبلا ً حضور مبارك عرضه داشته ام ، چون در گردش هستم آدرس ثابتي ندارم . آدرسم هميشه همان آدرس سفارت است كه مجددا ٌ در ظهر پاكت مينويسم –
حضور حضرت آغاي والده عرض سلام رسانيده و فعلا ً عذر عريضه ي عليحده مي خواهم –
عطيه خانم و آغا سكينه و آقا محسن را سلام ميرسانم. انشا ء الله براي آقا محسن هم قلم خود نويس ميفرستم .
خدمت مكرّمه ي معظمّه عمه جان و محترمه مفخمّه عمو خاطوني عرض سلام ميرسانم .
جميع اخوان مخصو صا ً جناب آقا ميرزا حيدر علي و آقاي آقا ميرزا علي نقاشبا شي را عشق بلندي ميرسانم .
زياده تصدق حضور مباركت گردم
امضاء : نعمت اللهي
• نامه 48
حضور پدر
3 ع 1
1349
( 3 ربيع الاول 1349 = 7 مرداد 1309 )
حضرت خداوند گاري تصدق حضور مباركت گردم از درگاه حضرت احديت و آستان شاه ولايت همواره سلامتي ذات مقدس عالي را خواستار بوده و هستم .
حالات من هم به كرم مرتضي علي و توجهات باطني حضرت مستطاب عالي بد نيست و مزاجا ً سلامتم .
فردا هم به مد ّت اقامت خود در گرنبُل خاتمه داده و با دكتر ابراهيم خان رياحي و يك نفر ديگراز رفقاء به يك محل ديگر موسوم به بزانسون رهسپار خواهيم گشت .
کلیسائی در شهربزانسن فرانسه
چون براي بقيه ي تحصيلات خودم از فاكولته ي طبي مونپليه كه سال گذشته بودم رضايت نداشتم لذا از شش ماه قبل براي نقاط مختلفه چند استخاره نامه حضور حضرت آقاي ذوالرياستين ارسال داشتم و در دستخطي كه چند روز قبل مرقوم فرموده بودند ، پاريس و اسطرا زبورگ بسيار خوب آمده . ولي چون اسطرا زبورگ آن زندگاني پر هياهو و جنجال و هواي كثيف پاريس را ندارد ، تصورميكنم براي مزاج من بهتر باشد . در هرصورت فعلا ً دو ماه براي گردش و هوا خوري داريم –
از يك هفته قبل از حركت از مونپليه تاكنون كه متجاوز از 40 روز ميشود ، به هيچوجه از اصفهان اطلاعي ندارم و خيالم خيلي پريشان است -
خدمت همه اخوان سلام ميرسانم .
زياده تصدق حضور مباركت گردم
امضاء : نعمت اللهي
• نامه 49
خدمت مادر
حضور عليا مكرمه معظمه حضرت عليه آغاي والده
مشرف گردد
3 ع 1
1349
( 3 ربيع الاول 1349 = 7 مرداد 1309 )
تصدقت گردم انشاالله تعا لي مزاج مبارك در كمال صحت و استقامت بوده و خواهد بود .
از حالات من هم خواسته باشيد به حمدالله سلامت و در زير سايه ي حضرت شاه اولياء به دعا گوئي
ذات مقدس حضرت خداوند گاري ارواحنا فدا و حضرت عليه مشغول هستم –
همانطوريكه حضور حضرت آقا ارواحنا فدا عرضه داشته ام چون در گرنبل خوش نگذشت فردا به
يكطرف ديگرخواهيم رفت - چون حضرت آقا هميشه وقت كاغذ نوشتن ندارند ، خوبست مثل اين مدتيكه
در كرمان تشريف داشتند هر 15 – 20 روزي مژده سلامتي وجود مبارك حضرت ايشان و خود حضرت
عليه را براي من مرقوم فرمائيد تا خيال من راحت باشد –
بعد ها عطيه خانم را سلام مي رسانم . آغا سكينه و آقا محسن را سلام رسانيده عذر عريضه ي عليحده
مي خواهم –
بتول خانم و منصوره جان را ديده بوسي مي كنم – اهالي اينطرف و آنطرف همه گي را سلام ميرسانم –
خصوصا ٌ مكرمه معظمه عمو خاتوني و دختر عمو ( منظور نرجس خاتون زن عمو یشان هستند
که در ضمن دختر عموی پدرشان نیز بوده اند ) .
خدمت حضرت آقاي آقا ميرزا عبدالكريم عرض ارادت مي رسانم – حضور حضرت آقاي عمو جان
عرض سلام رسانيده – عمو خاطوني و دائي خاطوني و دايزه جان را سلام ميرسانم – ننه صغري و
عليرضا خان و همشيره شان و صاحب سلطان و غيره و غيره همه گي را سلام ميرسانم -
خدمت حضرت مستطاب آقاي حاجي ميرزا ابوالفضل عرض ارادت مي رسانم .
زياده بر اين تصدقت گردم
امضا : نعمت اللهي
نامه 50
حضور پدر
15 ع 2
1349
( 15 ربيع الثاني 1349 = 18 شهريور 1309 )
خداوند گارا تصدق حضور مباركت گردم همواره از درگاه حضرت احديّت سلامتي ذات مقدس عالي را خواهان بوده و هستم .
از حالات من هم خواسته باشيد به كرم عميم مرتضي علي و توجهات حضرت مستطاب عالي خوب و تقريبا ً تا هفته ي ديگر در اَنِسّي هستم . بعد براي چندين روزي به پاريس خواهم رفت . ولي خيال ماندن در خود پاريس را ندارم . فقط براي بعضي كار هاي جزئي كه در سفارت دارم ، ميخواهم بروم . گرچه هواي مونپليه خيلي خوب است ولي چون فاكولته اش برخلاف ا سمي كه در همه جا دارد ، رسمي ندارد ، خيال مراجعت به آنجا را ندارم –
ورودی دانشکده پزشکی مونپلیه
خدمت جميع اخوان فردا ً فرد سلام ميرسانم - چنانچه قبلا ً هم عرضه داشته ام ، 4 شيشه دوا جهة آقاي ميرزا دائي فرستادم ، نميدانم رسيده يا خير -
زياده بر اين تصدق حضور مباركت گردم
امضاء : نعمت اللهي
آقاي دكتر ابراهيم خان رياحي به عرض بنده گي و اخلاص مفتخر و عرض سلام ميرسانند.
حضور حضرت آغاي والده عرض سلام رسانيده و ايندفعه را هم چون هنوز وضعيت منزلم درست
نيست بايد دنبال تهيه منزل بروم عذر عريضه عليحده مي خواهم .
عطيه خانم وآغا سكينه و آقا محسن را سلام رسانيده بعد ها عريضه نگار خواهم شد . بتول خانم و
منصوره جان را ديده بوسي مي نمايم
اهالي اينطرف و آنطرف خدمت همه گي عرض سلام مي رسانم - اخوان صفا را فردا فرد
عشق بلندي ميرسانم .
زياده تصدق محضر مباركت شوم
امضا : نعمت اللهي
• نامه 51
خدمت مادر
حضور حضرت عليه عاليه مكرمه معظمه حضرت آغاي والده مشرف گردد
15 ع 2
1349
( 15 ربيع الثاني 1349 = 18 شهريور 1309 )
تصدقت گردم انشا ء الله تعالي مزاج مبارك در كمال صحّت و استقا مت بوده و خواهد بود .
از حالات من هم خواسته باشيد به حمدالله سلامت و خوب و به دعا گوئي ذات مقدس حضرت آقا ارواحنا فدا و حضرت عليه مشغول .
چنانچه حضور حضرت خداوند گاري عرضه دا شته ام تا 15 روز ديگر تقريبا ً در اينجا هستم و بعد براي چند روزي به پاريس خواهم رفت .
عطيه خانم و آغا سكينه و آقا محسن را سلام ميرسانم . بتول خانم و منصوره جان را ديده بوسي مي نمايم -
خدمت حضرت عليه عاليه ننه جان عرض سلام ميرسانم . مكرّ مه معظمّه عمّه جان را عرض سلام ميرسانم – مخدّ رات محترمات عمو خاطوني و دايزه جان و دختر عمو و همه گي را سلام ميرسانم –
خدمت حضرت مستطاب آقاي عمو جان عرض سلام ميرسانم –
خدمت آقاي آقا ميرزا عبد الكريم به عرض ارادت مصّدع .
زياده عرضي ندارم
امضاء : نعمت اللهي
• نامه 52
خدمت پدر
31 شهريور
1309
خداوند گارا تصدق حضور مباركت گردم همواره از درگاه حضرت احديّت سلامتي ذات مقدس عالي را خواهان بوده و هستم .
چاكر هم به كرم مرتضي علي و توجهات با طني حضرت مستطاب عالي سلامت و به دعا گوئي آن ذات مقدس مشغول –
فردا هم براي پاريس حركت خواهم كرد و تقريبا ً 10 – 15 روزي آنجا خواهم بود و در آنجا را جع به محل تحصيل سا ل آتيه تصميم خواهم گرفت –
خدمت حضرت آغاي والده عرض سلام مي رسانم – عطيّه خانم ، آغا سكينه و آقا محسن را سلا م مي رسانم . بتول خانم و منصوره جان را ديده بوسي مي نمايم –
اهالي اين طرف و آن طرف همه گي را سلام مي رسانم - اخوان صفا همه گي را عشق بلندي ميرسانم –
آ قاي دكتر ابراهيم خان رياحي به عرض بنده گی مفتخر و سرافرازند.
زياده تصدق حضور مباركت گردم
امضاء : نعمت اللهي
توضیح : دکتر ابراهیم خان ریاحی :
در 1284 در اصفهان متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدائى به تهران رفت و وارد مدرسه ى دارالفنون شد و دوره ى آنجا را به پایان برد و از طرف دولت براى ادامه ى تحصیل به اروپا اعزام شد. جزو دانشجویان اعزامی به خارج در 1307 و لذا همدوره دکتر نعمت اللهی است . در پاریس دوره دانشكده پزشكى را گذرانید. وقتى به ایران بازگشت وارد دانشگاه شد، مقام استادى گرفت. در چند بیمارستان هم ریاست داشت. در 1340 در كابینه ى دكتر على امینى به وزارت بهدارى منصوب شد. در تمام مدت حكومت امینى، وزیر بهدارى بود. در كابینه ى امیراسدالله علم نیز مقام خویش را حفظ كرد.
ریاحى پزشكى حاذق، استادى دانشمند و مردى افتاده و متواضع بود. در1368 در تهران درگذشت.