۱۴۰۱ شهریور ۱۶, چهارشنبه

جستارهائی در نسب شناسی خاندان میرعماد حسینی - نوشته محمد مدنی - آپادانا شهریور 1401


 

جستارهائی در نسب‌شناسی و تاریخچة خاندان 

میرعماد حسینی آرمیده در گورت

 

كودکی خردسال و دبستاني بودم كه دريافتم به خانداني از سادات تعلق دارم. خانداني كه از نسل رسول اكرم هستند و نام خانوادگي ما «مدني» هم برگرفته از يكي از القاب ايشان و يا صفت نسبي كسي است كه اصالتاً اهل «مدينة النبي» است.

دانستم كه خاندان ما نتيجة ازدواج دختر گرامي رسول‌الله حضرت فاطمة زهرا با اولين امام شيعيان و چهارمين خليفة مسلمين علي مرتضي هستند. دانستم كه جدّ بزرگوار من امام حسين سرور شهيدان عالمند. و از اين ‌روست كه نام خانوادگي برخي از هم‌خانداني‌ها «حسيني» شده است. دانستم كه فرزند امام حسين و به‌قولي نتيجة ازدواج ايشان با شهربانو دختر يزدگرد سوم ساساني (البته اين موضوع محل اختلاف علماست و جاي بحث دارد)، حضرت سيد‌الساجدين امام زين‌العابدين امام چهارم شيعيان، ديگر جدّ خاندان ماست. و از اين جهت است كه شماري از خويشاوندان (از جمله خانوادة پدربزرگ پدريم) سجاديان و سجادي شده‌اند.

پس از امام سجاد رشتة نسل ما از شاخة امامان شيعه جدا مي‌شود و پس از گذشت حدود ده قرن مي‌رسيم به جناب «ميرعماد» كه مزارش در دامنة كوه گورت اصفهان، زيارتگاه اهالي منطقة جي اصفهان و خاندان ما بود. به‌خصوص پس از احداث يك بقعه به شكل چهارطاقي بر سر مزار ميرعماد در سال ۱۳۰۷ قمري (نور الابصار: سيدحسين خاتون‌آبادي) توسط يكي از بزرگان فاميل ما آقاي حاج ميرزا محمدعلي مدرس که استاد و رئیس مدرسة چهارباغ سلطاني بودند، زيارت اين مزار رونقي دوچندان يافت و گذراندن روز سيزده نوروز به شادي در اطراف آن به‌صورت سنتي در آمد كه بين سال‌هاي ۱۳۲۰ تا ۱۳۶۰ شمسی توسط خویشاوندان، به سردمداري يكي ديگر از بزرگان خاندان يعني آقاي ميرزا زين‌العابدين نعمت‌اللهي به‌گرمي پاس داشته مي‌شد. در کتابی به نام «سکو نامه» (تدوین پاییز ۱۴۰۰) به قلم و همت اکبرآقا نعمت‌اللهی پسردائی بزرگوارم، ایشان به‌تفصیل مراسم سیزده نوروز بر سر مزار میرعماد را توصیف کرده‌اند که خوانندگان گرامی را به تهیه و مطالعة این کتاب توصیه می‌کنم.

وقتی بزرگ‌تر شدم بسیار این‌گونه سخن‌ها را در گفتگوی البته به‌شوخی بین اقوام می‌شنیدم که مثلاً می‌گفتند چرا «میرعماد» به جای ایران، اروپا را به‌عنوان مقصد مهاجرت خود انتخاب نکرد؟ که الان حال‌ و روز ما چه بسا بهتر بود. از طرف دیگر در گفتگو با آقای حاج‌آقا حسین مدرس‌زاده می‌شنیدم که می‌گفتند یکی از اجداد ما به دعوت سلاطین غور برای تولیت مزار امام رضا به خراسان دعوت شدند. بعد گفته می‌شد که «میرعماد» از مشهد به اصفهان آمد و از این روست که در مشهد نیز ساداتی به فامیل «میرعمادی» ظهور یافته‌اند و نمونة بارزش هم یک حجت‌الاسلام میرعمادی است که گویا در حدود سال‌های ۱۳۶۰ دادستان انقلاب مشهد بود. یا اینکه میرعماد سیدی یا عربی‌، بی‌ساز و برگ زندگی بود و بدین جهت رو به ایران آورد. و بسیار از این حرف‌های شوخی‌گونه و بی‌مأخذ و سند.

به‌هرحال برای سؤال‌های ذهنی من جواب مدوّن و قانع‌کننده‌ای وجود نداشت. آیا میرعماد کسی بود از خاندان ما که از عربستان به ایران آمده بود؟ از مشهد آمده بود؟ در چه زمانی و به چه دلیل؟ مأخذ یا منبعی یا شخصی را نمی‌یافتم که مرا راهنمایی کند.

در خرداد ۱۳۸۲ هنگامی که برای مراسم درگذشت مادرم مرحومه خانم بتول نعمت‌اللهی به ‌مدت حدود یک هفته در اصفهان مانده بودیم، در دیدار برخی از خویشان شنیدم که می‌گفتند کلید دستیابی به تاریخچه و سرگذشت خاندان میرعماد در کتاب «نورالابصار» نوشتة مرحوم میرسیدحسین خاتون‌آبادی مشهور به «آزاد» است. برایم عجیب بود که با این‌همه علاقه‌ای که خویشاوندان ما به اصل ‌و‌ نسبشان دارند، چگونه است که کسی تاکنون معرّف این کتاب نبوده است. به‌هرحال نسخه‌ای از این کتاب نزد پسردائی نازنینم اسماعیل موجود بود، یادش به خیر باد. آن را به امانت گرفتم و در یک دفتر فنی در خیابان نشاط دو نسخه کپی از روی آن تهیه کردم که یک نسخه از آن را به برادرم ناصر (یاد او نیز به خیر باشد) که در انگلستان ساکن و به این‌گونه مسائل علاقه‌مند بود، دادم.

مرحوم میرسیدحسین خاتون‌آبادی از بزرگان خویشاوندان ما بودند که سال‌ها در تدوین و جمع‌آوری و به‌روزرسانی شجرة خانوادگی ما زحمت کشیدند و اصلاً در کار نسب‌شناسی استاد بودند. لذا کتاب «نورالابصار» نوشتة ایشان را نگاهی سطحی انداختم و در قفسة کتابخانه نهادم و خاطرم جمع بود که دیگر، همة اسرار در دستم محفوظ است و هر وقت فرصت داشتم می‌توانم به آن مراجعه کنم.

 

حدود هشت سالی طول کشید تا فرصتی پیش آمد تا این بار به‌دقت کتاب «نورالابصار» را بخوانم. گفتگو در مورد دریافت‌ها و جستجوهای من در این کتاب داستانی دارد که در قسمت‌های بعدی به آن خواهم پرداخت

مرحوم آقای میر سید حسین خاتون آبادی ( معروف به آزاد ) که در گرد آوری و تنظیم و تدوین تاریخچه و شجره سلسله سادات خاتون آبادی سال ها تحقیق و تلاش کردند.

تولد 1278 - وفات 1359



اجتماع فامیلی بر سر مزار آقا میرعماد روزسیزده نوروز در یکی از سال های دهه 1330

اشخاص نشسته در حلقه ، خلاف جهت عقربه های ساعت : تکیه داده به ستون حاج آقاهادی سجادیان ، ناشناس با کلاه ، تکیه داده به ستون دیگر آقای میرزا حسین خاتون آبادی (آزاد ) ، آقا محسن نعمت اللهی ، آقا میرزا عبدالرحیم میر عمادی ، آقا رضا سجادیان ، شیخ پشت به تصویر شاید حسام الواعظین باشد ، آقا میرزین العابدین ، آقای محمد ازهر ، ناشناس ، پشت سر آقا محمد نعمت اللهی با کلاه مشهورشان دیده میشود.

با سپاس از آقای رضا ازهر ( ایستاده و تکیه داده برستون ) برای عکس و شناسایی افراد .

 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر